من فریب نمی خورم .
فریب اهدافی که قرار است مرا از دره ی افسردگی به بیرون بکشانند اما حتی توانایی جلب کردن توجهم را هم ندارند .
فریب عطشی که برای نزدیک شدن به تو دارم . فریب قلب قرمز بی معنایی که هم دانشگاهی هایم می فرستند .
فریب تقویمی که زمان را رو به جلو نشان می دهد وقتی که همه چیز فقط به عقب بر می گردد .
فریب کسی که بر مسند بزرگان تکیه می زند و تنها چیز بزرگش حماقتش است .
فریب کفری که کافر گفت و سجده ای که مسلمان کرد .
فریب حرف های زیبا ، نگاه های گیرا ، " همه چیز درست می شه " ها را .
فریب " دائمی " که پسوند عقد پدر و مادر بود .
فریب خودم
خودم
خودم
که با تمام وجودم می خواهم خودم را گول بزنم .
فریب زندگی ، که ارزش زیستن دارد !